پيام

رز يخ زده
98/4/12

+ دلتنگي خيلي وحشيه مکان و زمان نميشناسه يهو وسط يه روز يه شب وسط حرف زدن توي خيابون موقه کار کردن چنگ ميزنه تو گلوت #N

رز يخ زده 98/4/16

اوهوم:'(

{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} :(

بچه که بودم براي منم همينطوري بود:)يادش بخير بعضي وقتا نيازه به اين بغض ها ولي خيلي زودگذر و دليلشم بچگانه:)

خخخخخخخخخ دلتنگي بچگانه !

{a h=HeartHeel}رز يخ زده{/a} اره تجربه نکردي؟

{a h=ANFD}2FDAN{/a} نچ دلتنگياي من بزرگونست

{a h=HeartHeel}رز يخ زده{/a} پس تو از اول بزرگ بدنيا اومدي:-|

{a h=ANFD}2FDAN{/a} حالا که فک ميکنم داشتم وقتي ميزاشتنم ميرفتن بيرون

{a h=HeartHeel}رز يخ زده{/a} اهان ديدي:)بهونه هاي بچگانه خسته کننده اما جذابه اما دلتنگي هاي بزرگي خيلي دير خستت ميکنه و جاذبه نداره

{a h=ANFD}2FDAN{/a} بچگونه خوب زود ميگذشت زود تموم ميشد چون واسه ادمايي بود که بودن اما اين بزرگونه ها نه ادماشن نه کسي که دلداري بده خوب همينش بدع

{a h=HeartHeel}رز يخ زده{/a} هست که دلداري بده دنبالش بگرد

{a h=HeartHeel}رز يخ زده{/a} نه توي بچگونه هم بعضي وقتا آدماش نبودن و حتي دلداري دهنده هم نبوده ولي يکدونه بغل و محبت بوده که يا مادرانه؛پدرانه؛خواهرانه يا برادرانه آرومت ميکرده حالا بزرگانه به يک محبت خاص نياز داره که سه تاش رو در بر بگيره

{a h=ANFD}2FDAN{/a} نه تو اين دنيا اعتماد معني نميده